جدول جو
جدول جو

معنی ده محمد - جستجوی لغت در جدول جو

ده محمد
(دِهْ مُ حَمْ مَ)
نام یکی ازدهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و اغلب قراء آن در خاور شوسۀ عمومی فردوس - طبس قرار دارند. و از 6 آبادی تشکیل شده و در حدود 508 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکز دهستان ده محمد بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 50هزارگزی شمال طبس دارای 126 تن سکنه. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دین محمد
تصویر دین محمد
(پسرانه)
دارای دین محمد (ص)، دین (فارسی) + محمد (عربی)، نام یکی از پادشاهان ازبک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاه محمد
تصویر شاه محمد
(پسرانه)
شاه (فارسی) + محمد (عربی) نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه
فرهنگ نامهای ایرانی
(مُ حَمْ مَ)
ولد مولانا حسن شاه شاعر است، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع:
میشدم در طلب یار نمی پرسیدم
خبرش را ز کسی تا که نگوید دیدم.
(مجالس النفایس ص 154)
ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت. این مطلع از اوست:
هر چند شعله زد شب غم برق آه ما
روشن نگشت پیش تو روز سیاه ما.
(مجالس النفایس ص 167)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ مُ حَمْ مَ)
دهی از دهستان جرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان. دارای 180 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ مُ حَمْ مَ)
ده کوچکی است از دهستان رودبار. بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. دارای 35 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در یازده هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ خُشْ)
دهی است از دهستان بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در 9هزارگزی شمال بنجار. سکنۀ آن 320 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در دوازده هزارگزی جنوب خاوری بنجار. سکنۀ آن 152 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ صَ فَ)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 16هزارگزی شمال باختری سکوهه. سکنۀ آن 780 تن. آب آن از رود خانه هیرمند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ عَ)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 18هزارگزی شمال باختری سکوهه. سکنۀ آن 384 تن. آب: از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ سِ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در چهارده هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ مُ حَمْ مَ)
از نواحی دمشق است از اقلیم بیت آلابار است به محمد بن الولید بن عبدالله بن مروان بن الحکم اموی فرزند ام البنین دختر عبدالعزیز بن مروان نسبت دارد که عبدالعزیز او را شایستۀ خلافت میدید و همین محمد با دخت عم خود یعنی دختر یزید بن عبدالملک ازدواج کرد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه شهرستان سنندج. واقعدر 20هزارگزی جنوب خاوری گل تپه و 10هزارگزی خاور راه شوسۀ همدان به بیجار، با 450 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، انگور، صیفی، لبنیات و حبوب، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ حَمْ مَ گُ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در چهارده هزارگزی شمال خاوری بنجار. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ مُ حَمْ مَ تَپْ پِ)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد که در 7 هزارگزی شمال مشهد و متصل به کشف رود واقع است. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 118 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ سِ)
دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 2هزارگزی جنوب ماسور. دارای 250 تن سکنه. آب آن از نهر شاه جوی. ساکنین از طایفۀ میر وبهاروند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مُ)
دهی است از بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع درسیزده هزارگزی جنوب باختری ایذه. دارای 135 تن سکنه. آب آن از چاه و قنات تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در84هزارگزی شمال نی ریز. سکنۀ آن 695 تن. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ مُ حَمْ مَ)
دهی است که در بخش سمیرم شهرستان شهرضا واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(لِ مُحَمْ مَ)
اولاد و احفاد پیامبر صلوات الله علیه و آله از نسل علی و فاطمه علیهم االسلام:
سعدی اگر عاشقی کنی ّ و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ مُ حَمْ مَ)
دختر تاج الدین ابوالفضل یحیی بن مجدالدین ابی المعالی. از استادان علم حدیث و به ست الوزراء ملقب است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 241)
کنیۀ چند تن از زنان صحابی و محدثان بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 279 و ریحانه الادب ج 6 ص 241 شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ اَ مَ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 30هزارگزی شمال الیگودرز. دارای 363تن سکنه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ مُ حَمْ مَ)
دهی از دهستان حومه بخش خشت شهرستان کازرون. دارای 201 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن غلات و خرما است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا